دو نکته مهم در برخورد با کودک بدغذا
دو نکته مهم در برخورد با کودک بدغذا
آیا برای شما هم پیش آمده که کودک خوشغذایتان، بهتدریج به کودکی بدغذا تبدیل شده باشد و غذا خوردن او برایتان به چالشی بزرگ تبدیل شود؟ (این تجربه برای بسیاری از والدین پیش میآید.) سال اول تغذیه کودک (حدود ۶ تا ۱۸ ماهگی) عموماً بهترین دوران تغذیه اوست؛ کودک علاقه زیادی به خوراکیها نشان میدهد و مشتاقانه غذاهای جدید را امتحان میکند. اما پس از ۱۸ ماهگی، او به جزئیاتی مانند رنگ، بافت و طعم غذا توجه بیشتری میکند. علاوه بر این، در سن ۲ تا ۳ سالگی، کودک به تدریج توانایی ابراز استقلال خود را درک میکند. ترکیب این دو عامل باعث میشود که کودک بهراحتی قبل غذا نخورد و بهاصطلاح بدغذا شود.
خودتان در غذا خوردن «ماجراجو» باشید!
یکی از مهمترین نکات این است که خودتان علاقهمند به امتحان غذاهای جدید باشید. سعی کنید در هنگام صرف وعده غذایی، خوراکیهای جدیدی را به کودک معرفی کنید. مشاهدهی این رفتار توسط کودک، او را به امتحان طعمهای جدید ترغیب میکند و باعث میشود حس راحتی بیشتری نسبت به غذاهای جدید پیدا کند. وقتی با فرزندتان به فروشگاه میروید، به او اجازه دهید یک میوه یا سبزی جدید انتخاب کند و در مورد نحوهی استفاده از آن در غذاها نظر بدهد. این فعالیت برای او سرگرمکننده و تشویقی خواهد بود.
به کودکتان برچسب «بدغذا» نزنید
یکی از مهمترین توصیهها این است که در مقابل کودک از برچسب «بدغذا» استفاده نکنید. گفتن اینکه کودک بدغذاست، حتی اگر خیلی کوچک باشد، بهویژه در حضور دیگران، میتواند این ویژگی را در او تقویت کند و اعتمادبهنفس او در ارتباط با غذا خوردن را کاهش دهد. همچنین، داشتن این پیشفرض در ذهن والدین باعث میشود کودک کمتر در معرض غذاهای جدید قرار گیرد و این چرخه بدغذایی او را تشدید میکند.
بهعنوان مثال، اگر به پرستار کودک یا پدربزرگ و مادربزرگ بگویید: «او سبزیجات دوست ندارد» یا «گوشت نمیخورد»، احتمال آشنایی کودک با این غذاها کمتر میشود؛ زیرا بهطور مرتب با آنها روبهرو نمیشود. پس ذهنیتهای منفی و برچسبهای بدغذایی را کنار بگذارید و بدون فشار به معرفی مجدد غذاها ادامه دهید تا کودک با آرامش به امتحان طعمهای متنوع بپردازد.
با این دو رویکرد، میتوانید به کاهش چالشهای غذایی با کودک بدغذا کمک کنید و او را به سمت تجربهی خوراکیهای سالمتر سوق دهید.